English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5192 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
accurately U به درستی و بدون هر گونه خطا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accurate U بدون هر گونه خطا
blankest U خالی یا بدون هر گونه نوشتاری در آن
blank U خالی یا بدون هر گونه نوشتاری در آن
at the drop of a hat <idiom> U بدون هیچ گونه معطلی
blue ribbon program U برنامه کاملی که در ابتدا و بدون هر گونه خطا یا مشکل اجرا شود
actual address U آدرس ذخیره سازی کامپیوتری که مستقیما و بدون هر گونه تغییری به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
asynchronous U انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
accelerationists U شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
updates U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
validity U درستی
legitimacy U درستی
rightfulness U درستی
rightness U درستی
soundness U درستی
justly U به درستی
exactitude U درستی
precision U درستی
straightness U درستی
trueness U درستی
justness U درستی
integrality U درستی
fidelity U درستی
correctitude U درستی
accuracy U درستی
genuineness U درستی
exactness U درستی
correctness U درستی
imprecision U نا درستی
preciseness U درستی
justly <adv.> U به درستی
rightly <adv.> U به درستی
properly <adv.> U به درستی
integrity U درستی
uprightness U درستی
aright <adv.> U به درستی
rightfully <adv.> U به درستی
duly <adv.> U به درستی
correctly <adv.> U به درستی
truths U درستی صداقت
honesty U درستکاری درستی
damchi U راستی و درستی
truth value U ارزش درستی
rectitude U راستی درستی
justice U درستی دادگستری
propriety of behaviour U درستی رفتار
truth U درستی صداقت
truth table U جدول درستی
approximately U تقریبا به درستی
validation U تنفیذ درستی
to verifty a staement U درستی ونادرستی
honestly U از روی درستی
the a of a trans lation U درستی ترجمه
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
accuracy U درجه دقت درستی
bona fide U به طور جدی به درستی
to foel U حال درستی نداشتن
in the wrong <idiom> U اشتباه ،درستی حقیقت
line up <idiom> U به درستی میزان کردن
functioned U انجام عمل به درستی
function U انجام عمل به درستی
uprightaess U درستی راستی عدالت
functions U انجام عمل به درستی
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
He seems to be an honest man. U آدم درستی بنظرمی آید
Veitch diagram U نمایش گرافیکی جدول درستی
tracks U دنبال کردن یک مسیر به درستی
tracked U دنبال کردن یک مسیر به درستی
track U دنبال کردن یک مسیر به درستی
cynic <adj.> U بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
truth table U جدول درستی جذول صحت
true false test U ازمایش درستی ونادرستی چیزی
to vouch for any one's honesty U ضمانت درستی کسی را کردن
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
cynically U بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
cynical <adj.> U بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
to prove a will U درستی و اعتباروصیت نامهای را محقق نمودن
Are we on the right road for ... ? آیا ما در جاده درستی برای ... هستیم؟
variation U گونه ها
breeds U گونه
sorted U گونه
kind U گونه
sorts U گونه
cheek U گونه
cheeks U گونه
kindest U گونه
variations U گونه ها
species U گونه
sort U گونه
variant U گونه
breed U گونه
navigating U گونه
navigates U گونه
navigated U گونه
navigate U گونه
kinds U گونه
haffit U گونه
the five predicables U گونه
of all sorts U از هر گونه ای
haffet U گونه
nature U گونه
natures U گونه
time U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
timed U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
times U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
gnathitis U اماس گونه
germplasm bank U بانک گونه ها
hypnoid U خواب گونه
hypnoidal U خواب گونه
hysteroid U هیستری گونه
octagons U هشت گونه
subspecies U زیر گونه
prototype U پیش گونه
prototypes U پیش گونه
spectral class U گونه طیقی
zygomatic U استخوان گونه
schizotypal U اسکیزوفرنی گونه
rooting reflex U بازتاب گونه
malar bone U استخوان گونه
type U گونه الگو
typed U گونه الگو
types U گونه الگو
zygomatic bone U استخوان گونه
blowsy U سرخ گونه
at all hazard U با هر گونه مخاطره
zoomorphic <adj.> U جانور گونه
ilk U جور گونه
allomorph U واژک گونه
allomorph U واج گونه
diversity U گونه گونی
ckeek bone U استخوان گونه
cheekbones U استخوان گونه
cheekbone U استخوان گونه
suchlike U از این گونه
thus U بدین گونه
climax species U گونه اوج
buccal U وابسته به گونه
blowzy U سرخ گونه
octagon U هشت گونه
blowzed U سرخ گونه
spasmodic U اسپاسم گونه
spasmodically U اسپاسم گونه
diversities U گونه گونی
release U گونه یک محصول
modeled U گونه یک محصول
model U گونه یک محصول
modelled U گونه یک محصول
released U گونه یک محصول
releases U گونه یک محصول
models U گونه یک محصول
to check off U رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
diversification U گونه گون شدن
build U گونه خاص یک برنامه
such like U از این گونه ومانندان
buildings U گونه خاص یک برنامه
anecdotal evidence U شواهد داستان گونه
builds U گونه خاص یک برنامه
released U شماره گونه یک محصول
wrap around type U گونه نوشتار محیطی
diversification U گونه گون سازی
release U شماره گونه یک محصول
accidental sepcies گونه های اتفاقی
releases U شماره گونه یک محصول
critically endangered species U گونه در معرض خطر
blowzy U سرخ گونه شلخته
hyphenation U تنظیم خط وط با پهنای مشخص به تقسیم کلمات طولانی در انتهای هر خط به درستی
one element U تابع منط قی که در صورت درستی ورودی خروجی درست میدهد
checked U بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
check U بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
checks U بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
father file U پشتیبان گونه قدیمی فایل
son file U آخرین گونه کاری یک فایل
zephyrus U دار گونه باد صبا
jowls U ارواره زیرین پرنده گونه
jowl U ارواره زیرین پرنده گونه
whisker U موی اطراف گونه وچانه
exotic U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
invasive exotic U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
rare varieties of fishes U گونه های نادر ماهی
neophyte U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
accidental sepcies گونه های پیش آمدی
whiskery U موی اطراف گونه وچانه
alphas U اولین گونه یک محصول کامپیوتری
invasive species U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
alpha U اولین گونه یک محصول کامپیوتری
alien species U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
probabiliorism U عقیده باینکه بهر طرف بیشتراحتمال درستی دارد بایدروی اورد
supervising U بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
Recent search history Forum search
1postside
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
2In order to be interesting you have to be mean
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
1leave the trial?
1free chlorine residual
1die offs
0implication
0حق دخل و تصرف در کالا
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com